چقدر عجیبن آدما!
وقتی به کسی محبت می کنی، حالشو می پرسی و ... قدر مهربانی تو رو نمی دونه
حتی طلبکاره
دیگران هم از تو انتظار دارن....
خودشون از زیر بار مسئولیت شونه خالی می کنن و مسئولیت پذیری رو از کسی خواستارن، که نقش پررنگی نداره و امثال اون حتی ابراز وجود هم نمی کنن
واقعا باید چه کرد، آدم هایی که هر قدر بیشتر از سر مهربانیت محبت می کنی و بیشتر و بیشتر از تو انتظار دارن...
سخن معلمم رو هیچ وقت فراموش نمی کنم که به بچه ها می گفت، من هر قدر کوتاه میام، شما دیگه حد خودتونو بدونین و سو استفاده نکنید.
شاید باید فاصله گرفت از این جور آدمها، کسایی که فقط خودشون و زندگی خودشون و دغدغه های خودشونو می بینن،
"دیگران هم به اندازه شما دغدغه دارن"
شاید فاصله و سکوت بهترین نسخه باشه
کم کم می فهمیم که دور و برمون رو باید خالی کنیم از کسانی که
فقط بلدن حرف بزنن
از آدم های منفی
و
با کسانی باشیم که قدر ذره ای محبتمون رو بدونن
فقط خودشونو نبینن
خوبی و موفقیت تو رو خواهان باشن
تو اقات خوشی و ناخوشی کنارت باشن
و زمانی که ناراحت بودی و مشکلی داشتی، بدونی شانه ای است برای تکیه تو